چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ
دریا غریق عاشقان بود
وفتی
می کوبید خودرا
به صخره وشن ماسه ها
تا خالی شود
از سنگینی اینهمه...
و
چه بی زبان پس می کشید
موج ها به کام
تادر تلالوخورشید
قطره
قطره
کم کند
اندوه سخت
وخوراک آدمیان گرسنه را
می داد
کودکان شیرخواروهمیشه تشنه ی خویش را
تا به وقت حواصیل ومرغ ماهی خوار
عاشقی گرسنه را
فروخورد
دوباره باز...
پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۰
15:15یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |
Design By :Farzane |