چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ

در وصف این روزهای مردم ما در عرصه های اقتصادی و سیاسی واجتماعی

همین جمله از گروس عبدالملکیان کفایت میکنه:

هیچ چیز

تکان نمی‌خورد

و این جا

بیشتر شبیه عکس است

تا زندگی...

پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ 8:33یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

چند روز بود که با ورق فال می‌گرفتم، نمی‌دانم چطور شده بود که به خرافات اعتقاد پیدا کرده بودم، جدا فال می‌گرفتم، یعنی کار دیگری نداشتم، کار دیگری نمی‌توانستم بکنم، می‌خواستم با آینده خودم قمار بزنم. نیت کردم که کلک خود را بکنم، خوب آمد.

زنده بگور

صادق هدایت

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ 20:22یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

این جمله رو تو یه کافی نت قاب کرده بودن به دیوار

صبرت که تمام شد،
نرو
،


معرفت


تازه از آنجا آغاز می شود.

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ 18:32یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

انسان موجودی چند بعدی است

می توان گفت : که انسان دارای سه بعد است:

روح وجسم وفرهنگ

فرهنگ بر اساس زبان شکل می گیرد

وارتباط آن ها یک ارتباط متقابل است

انسان به وسیله ی زبان خود وجهان پیرامون وارتباط خود ونحوه ی این ارتباط را بوسیله نام گداری بوسیله زبان شکل میدهد ومعنا می دهد .

زبان بر اساس قرار داد های ذهنی شکل می گیرد وتداوم می یابد

واین قرار داد بر اساس نشانه ها ونماد هاست

انسان بوسیله زبان جسم واعضای آن را نام گذاری میکند ومیشناسد وقتی خواب می بیند در خواب با زبان ونماد ها ونشانه هاست که می فهمد چه خوابی دیده است

.دارای روح است ونیز معنای خواب را نیز بازبان است که تفسیر وتعبیر می کند

انسان احساسات ورویا وباورها وهنجار ها وافکار ودانش ومهارت های خویش را در بستر زبان می شناسد می فهمد وتجزیه وتحلیل وطبقه بندی می کند ووبه حافظه می سپارد

وهمه این فرایند باعث شکل گیری فرهنگ می شود وبا پویایی زبان، فرهنگ واندیشه وعمل انسان در زندگی نیز پویا تر می شود

ودر بستر فرهنگ به هستی خویش انسجام می دهد

و فرهنگ نیز از راه زبان به شکل گفتار ونوشتار انتقال می یابد

تا آنجا که انسان دیگر از فرهنگ وزبان گریزی ندارد

فرهنگ هر آن چیزی است که انسان می آموزد وانباشت می کند وانتقال میدهد .

فرهنگ کم کم جزیی از وجود انسان میشود ،از زمانی که به دنیا می آید بوسیله چشم وگوش در معرض زبان وفرهنگ قرار می گیرد.

وقدرت فرهنگ به قدری است که می تواند انسان را بکشد ویا دوباره زنده کند ویا در تقابل فرهنگ و خویش قرار دهد.

اما فرهنگ وزبان نیز در مدار آگاهی انسان است که می توانند شکل گرفته وتداوم یا بند اما این آگاهی وانتخاب نیز در بستر فرهنگ وزبان اتفاق می افتد....

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ 2:57یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

بینش انسان شناسی
مسلم دهقانی


بینش انسان‌شناختی به دیدگاه و درکی منحصر به فرد اشاره دارد که انسان‌شناسان برای مطالعه جوامع و فرهنگ‌های انسانی به ارمغان می‌آورند. این شامل یک رویکرد کل نگر است که ارتباط متقابل عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و محیطی را در شکل دادن به رفتار و باورهای انسانی در نظر می گیرد (2015, Eriksen, T. H). بینش انسان‌شناختی همچنین بر اهمیت نسبیت‌گرایی فرهنگی تأکید می‌کند که شامل تعلیق قضاوت و مشاهده اعمال فرهنگی از دیدگاه افرادی است که درگیر آن‌ها هستند (Geertz, 1973).

ویژگی‌های بینش و نگرش انسان‌شناختی شامل تعهد به تنوع فرهنگی و به رسمیت شناختن پیچیدگی و غنای جوامع انسانی است ( 2015,Eriksen, T. H). انسان شناسان به جای تحمیل تفسیرها یا قضاوت های ارزشی خود، در تلاش برای درک معانی و انگیزه های اساسی در پشت اعمال، باورها و رفتارهای فرهنگی هستند (Geertz, 1973). آنها همچنین مشاهده مشارکتی و کار میدانی را به عنوان روش های ضروری برای به دست آوردن بینش عمیق در مورد زندگی و دیدگاه های افرادی که مطالعه می کنند، ارزش می گذارند (2015,Eriksen,T, H) .

بینش انسان‌شناسی با دیگر رشته‌ها، مانند جامعه‌شناسی، در تأکید آن بر مطالعه جوامع کوچک و فرهنگ‌های غیرغربی، و نیز تمرکز آن بر روش‌های تحقیق کیفی و توصیف دقیق، متفاوت است (Geertz, 1973). در حالی که جامعه‌شناسی تمایل دارد بر ساختارهای اجتماعی بزرگ‌تر و تجزیه و تحلیل داده‌های کمی تمرکز کند، مردم‌شناسی تأکید بیشتری بر درک زمینه‌های فرهنگی منحصربه‌فردی دارد که افراد در آن زندگی می‌کنند و باهم در تعامل هستند (2015, Eriksen, T. H).

در نتیجه، بینش انسان‌شناختی رویکردی ظریف و حساس فرهنگی را برای مطالعه جوامع و فرهنگ‌های انسانی ارائه می‌کند و بر اهمیت درک دیدگاه‌ها و عملکردهای گوناگون در زمینه‌های خاص آن‌ها تأکید می‌کند (Geertz, 1973).

منابع:
1.Eriksen, T. H. (2015). Small places, large issues: An introduction to social and cultural anthropology. London: Pluto Press.
2. Geertz, C. (1973). The interpretation of cultures: Selected essays. New York: Basic Books.

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ 1:15یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

مردم نگاری هنر

مسلم دهقانی

مردم نگاری هنر زیرشاخه ای از مردم شناسی است که بر مطالعه هنر و شیوه های هنری در زمینه های فرهنگی خاص از طریق روش های تحقیق قوم نگاری متمرکز است (Gell,A. 1998). این رویکرد شامل غوطه ور شدن در بافت فرهنگی هنر مورد مطالعه، مشاهده شیوه های هنری، مصاحبه با هنرمندان و اعضای جامعه، و تجزیه و تحلیل معانی اجتماعی و فرهنگی اشیاء هنری در زمینه های خاص آنهاست (2011,Rubin, A).

حوزه های مطالعه در مردم نگاری هنر شامل بررسی فرآیندهای تولید هنری، مطالعه بازارها و اقتصادهای هنری، تجزیه و تحلیل هنر به عنوان شکلی از بیان و ارتباطات فرهنگی، و بررسی نقش ها و کارکردهای اجتماعی هنر در جوامع است. ( 2011,Rubin, A).

محققان در این زمینه همچنین ممکن است موضوعاتی مانند رابطه بین هنر و هویت، تأثیر جهانی شدن بر رویه‌های هنری و روش‌های استفاده از هنر در آیین‌ها و مراسم را بررسی کنند (Gell,A. 1998).

یکی از ویژگی‌های کلیدی مردم نگاری هنری، تأکید آن بر درک هنر در بافت اجتماعی و فرهنگی آن است، به‌جای دیدن اشیاء هنری در انزوا (2011.Rubin ,A). این رویکرد به پژوهشگران اجازه می دهد تا معانی و اهمیت اشیاء هنری را در جوامع خاص کشف کنند، و همچنین عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گسترده تری را که شیوه های هنری را شکل می دهند، درک کنند (Gell,A 1998).

مردم‌نگاری هنری اغلب شامل همکاری نزدیک با هنرمندان و اعضای جامعه و همچنین استفاده از روش‌های تحقیق مشارکتی است که مشارکت‌کنندگان را در فرآیند پژوهش درگیر می‌کند (2011.Rubin ,A). پژوهشگران در این زمینه همچنین ممکن است از تکنیک‌های تحلیل بصری، تحقیقات آرشیوی و چارچوب‌های نظری از انسان‌شناسی، تاریخ هنر و سایر رشته‌ها برای تعمیق درک خود از شیوه‌های هنری و اهمیت فرهنگی آنها استفاده کنند (Gell,A. 1998).

در نتیجه، مردم نگاری هنر رویکردی غنی و ظریف برای مطالعه هنر در بافت فرهنگی آن ارائه می دهد و بینش هایی را در مورد ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شیوه های هنری و اهمیت آنها برای جوامع ارائه می دهد (2011.Rubin ,A).

منابع:

1. Gell, A. (1998). Art and agency: An anthropological theory. Oxford: Clarendon Press.

2. Rubin, A. (2011). Artful ethnography: An exploration of emergent visual literacy. Qualitative Inquiry, 17(9), 804-811

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ 17:24یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

انسان شناسی هنر

مسلم دهقانی

انسان‌شناسی هنر زیرشاخه‌ای از انسان‌شناسی است که بر مطالعه هنر و شیوه‌های هنری در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف تمرکز دارد (مورفی، 2017).

به دنبال درک نقش هنر در جامعه، معانی و کارکردهای فرهنگی هنر، و راه هایی است که هنر در آنها روابط و هویت های اجتماعی را منعکس و شکل می دهد (گیرتز، 1973).

حوزه های مطالعه در انسان شناسی هنر شامل تحلیل فرهنگ بصری و مادی، مطالعه تولید و مصرف هنری، بررسی هنر به عنوان شکلی از ارتباط و بیان، و بررسی معانی نمادین و اهمیت فرهنگی اشیاء هنری است. (مورفی، 2017).

پژوهشگران در این زمینه همچنین ممکن است رابطه بین هنر و قدرت، تأثیر جهانی شدن بر رویه‌های هنری و روش‌هایی را که در آن هنر در آیین‌ها، مراسم‌ها و سایر زمینه‌های اجتماعی استفاده می‌شود، بررسی کنند (Geertz, 1973).

یکی از ویژگی‌های کلیدی انسان‌شناسی هنر، ماهیت میان رشته‌ای آن است که از بینش‌هایی از انسان‌شناسی، تاریخ هنر، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و سایر زمینه‌ها بهره می‌گیرد تا درک جامعی از شیوه‌های هنری و زمینه‌های فرهنگی آن‌ها فراهم کند (2017,Morphy, Howard).

پژوهشگران در این زمینه اغلب از ترکیبی از روش های قوم نگاری، تحلیل بصری و چارچوب های نظری برای مطالعه هنر در ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن استفاده می کنند (Geertz, 1973).

به طور کلی، انسان‌شناسی هنر چشم‌اندازی غنی و متنوع در مورد نقش هنر در جوامع بشری ارائه می‌دهد و راه‌هایی را که در آن شیوه‌های هنری باورها، ارزش‌ها و عملکردهای فرهنگی را منعکس می‌کنند و شکل می‌دهند، روشن می‌کند ( 2017، Morphy, Howard).

منابع:

1. Geertz, Clifford. "Art as a Cultural System." The Interpretation of Cultures. Basic Books, 1973.

2. Morphy, Howard. "Anthropology, Art, and Aesthetics." Oxford Research Encyclopedia of Anthropology, 2017.

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ 17:5یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

گردشگری ادبی

مسلم دهقانی

گردشگری ادبی [زیر شاخه انسان شناسی فرهنگی و زیر مجموعه انسان شناسی گردشگری است]، در زمینه مردم شناسی شامل مطالعه چگونگی تأثیر ادبیات بر رفتار سفر و شیوه های گردشگری است. این رویکرد بررسی می‌کند که چگونه آثار ادبی ادراکات مردم را از مقاصد خاص شکل می‌دهند، الهام‌بخش سفر به مکان‌هایی هستند که در کتاب‌ها نشان داده شده‌اند، و به کالاسازی مکان‌های ادبی به عنوان جاذبه‌های گردشگری کمک می‌کنند(2013,Robinson, Mike). با بررسی تقاطع‌های ادبیات، فرهنگ و گردشگری، انسان‌شناسان می‌توانند بینشی در مورد روش‌هایی کسب کنند که روایت‌های مربوط به مکان‌ها در ادبیات بر تجربیات سفر در دنیای واقعی تأثیر می‌گذارند.

گردشگری ادبی اغلب شامل بازدید از مکان‌هایی است که در آثار ادبی مهم هستند، مانند مکان‌های رمان یا خانه‌های نویسندگان مشهور. مردم‌شناسانی که گردشگری ادبی را مطالعه می‌کنند ممکن است بررسی کنند که بازدیدکنندگان چگونه با این مکان‌ها تعامل دارند، چگونه با میراث ادبی یک مکان درگیر می‌شوند، و چگونه تجربیات آنها بر اساس تصورات از پیش ساخته‌شده‌شان که از خواندن به دست می‌آیند شکل می‌گیرد(White, Leanne,2018). با انجام تحقیقات قوم‌نگاری در مقاصد گردشگری ادبی، مردم‌شناسان می‌توانند معانی فرهنگی متصل به این مکان‌ها و راه‌های بازاریابی و مصرف آن‌ها توسط مسافران را کشف کنند.

نمونه ای از گردشگری ادبی در انسان شناسی را می توان در مطالعه گردشگری شکسپیر در استراتفورد آپون ایون انگلستان مشاهده کرد. این شهر ارتباط نزدیکی با ویلیام شکسپیر دارد و بازدیدکنندگان از سرتاسر جهان برای دیدن زادگاه او، تئاتر سلطنتی شکسپیر، و سایر مکان‌های مرتبط با نمایشنامه‌نویس(Wells, Stanley,2003) می آیند.

مردم شناسانی که گردشگری شکسپیر را مطالعه می کنند ممکن است بررسی کنند که بازدیدکنندگان چگونه با آثار شکسپیر درگیر می شوند، چگونه میراث او را تفسیر می کنند، و چگونه تجربیات آنها در این مکان ها تحت تأثیر دانش قبلی آنها از نمایشنامه های او است(Ashworth, Gregory J., and Brian Graham,2005).

در تحلیل گردشگری ادبی از طریق دریچه انسان‌شناختی، محققان ممکن است از نظریه‌های میراث فرهنگی، ساخت هویت و عملکرد استفاده کنند تا بفهمند که چگونه روایت‌های ادبی تجارب گردشگران را شکل می‌دهند و به کالایی شدن میراث فرهنگی کمک می‌کنند(Urry, John,1990). با انجام کار میدانی در مقاصد گردشگری ادبی و تعامل با گردشگران، راهنماها و جوامع محلی، مردم شناسان می توانند بینش های ارزشمندی در مورد روابط پیچیده بین ادبیات، گردشگری و هویت فرهنگی ارائه دهند.

منابع:

1_Robinson, Mike . "Literary Tourism: The Tension between Culture and Commerce." Channel View Publications, 2013.

2_ White, Leanne. "Literary Tourism and the British Isles: History, Imagination, and the Politics of Place." Palgrave Macmillan, 2018.

3_Wells, Stanley. "Shakespeare For All Time." Oxford University Press, 2003.

4_ Ashworth, Gregory J., and Brian Graham. "Senses of Place: Senses of Time." Ashgate Publishing Limited, 2005.

5_ Urry, John. "The Tourist Gaze: Leisure and Travel in Contemporary Societies." Sage Publications, 1990

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ 0:7یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

مردم نگاری ادبیات

مسلم دهقانی

مردم نگاری ادبیات رویکردی پژوهشی است که روش های مردم نگاری را با مطالعه ادبیات ترکیب می کند تا چگونگی انعکاس عملکردهای فرهنگی و تعاملات اجتماعی در آثار ادبی را بررسی کند. این رویکرد شامل بررسی زمینه ای است که در آن یک قطعه ادبی تولید شده است، از جمله پیشینه نویسنده، رویدادهای تاریخی، و هنجارهای اجتماعی در زمان نگارش(1988.Marcus, George E). با تحلیل این عوامل، محققان می توانند به درک عمیق تری از معانی و پیام های نهفته در متون ادبی دست یابند.

نمونه ای از مردم نگاری ادبیات را می توان در مطالعه رمان زورا نیل هرستون با عنوان «چشم هایشان خدا را تماشا می کرد» مشاهده کرد. این رمان که در سال 1937 منتشر شد، موضوعات نژاد، جنسیت و هویت را در اوایل قرن بیستم آمریکا بررسی می‌کند(Hurston, Zora Neale.2006).

از طریق یک لنز قوم نگاری، محققان می توانند بررسی کنند که چگونه تجربیات خود هرستون به عنوان یک زن آفریقایی آمریکایی بر نوشتن او تأثیر گذاشته است، و همچنین چگونه پویایی های فرهنگی و اجتماعی آن زمان شخصیت ها و طرح رمان را شکل داده است(Gates Jr., Henry Louis.1994).

در انجام یک مطالعه قوم‌نگاری درباره «چشمان آنها خدا را تماشا می‌کرد»، محققان ممکن است اسناد تاریخی، مصاحبه‌ها با فرزندان نویسنده و تحلیل سایر آثار هرستون را بررسی کنند تا درک جامعی از زمینه فرهنگی که رمان در آن نوشته شده است ارائه دهند(Johnson, Barbara, 1999). به کارگیری روش‌های قوم‌نگاری در مطالعه ادبیات، محققان می‌توانند بینش‌های جدیدی را در مورد شیوه‌هایی که ادبیات بازتاب می‌دهد و جامعه را شکل می‌دهد، کشف کنند.

منابع:

1_Marcus, George E. "Ethnography Through Thick and Thin." Princeton University Press, 1998.

2_ Hurston, Zora Neale. "Their Eyes Were Watching God." Harper Perennial Modern Classics, 2006.

3_ Gates Jr., Henry Louis. "Zora Neale Hurston: A Literary Biography." University of Chicago Press, 1994.

4_ Johnson, Barbara. "Zora Neale Hurston: The Breath of Her Voice." Rutgers University Press, 1999

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ 21:32یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

انسان شناسی ادبیات
مسلم دهقانی


انسان‌شناسی ادبیات، زیرشاخه‌ای در انسان‌شناسی فرهنگی است که نقش ادبیات را در شکل‌دهی و بازتاب باورها، ارزش‌ها و هویت‌های فرهنگی بررسی می‌کند(Fox, R. G. 2007). پژوهشگران در این زمینه متون ادبی را به عنوان مصنوعات فرهنگی تحلیل می‌کنند که بینش‌هایی را درباره زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و تاریخی که در آن تولید شده‌ را ارائه می‌دهند(Wengrow, D., & Graeber, D. 2015).
انسان شناسان ادبیات به بررسی این موضوع می پردازند که چگونه داستان سرایی، اسطوره ها و سنت های شفاهی به ساختن هویت های جمعی و جهان بینی در جوامع مختلف کمک می کنند(Tedlock, B. 1999). آنها همچنین بررسی می‌کنند که چگونه ادبیات می‌تواند به عنوان شکلی از مقاومت، به چالش کشیدن روایت‌های مسلط و ساختارهای قدرت عمل کند(Abu-Lughod, L. 1991).
انسان شناسان با مطالعه روش های خلق، مصرف و تفسیر ادبیات در فرهنگ های گوناگون، به درک عمیق تری از رابطه پیچیده بین زبان، روایت و زندگی اجتماعی دست می یابند(Briggs, C. L. 2005). این رویکرد میان رشته ای به پژوهشگران اجازه می دهد تا معانی نمادین نهفته در آثار ادبی و اهمیت آنها را برای افراد و جوامع کشف کنند(Marcus, G. E., & Fischer, M. M. J. 1986).
در نتیجه انسان‌شناسی ادبیات دیدگاه ارزشمندی در مورد شیوه‌هایی ارائه می‌کند که داستان سرایی و بیان خلاقانه تجربیات انسانی را شکل می‌دهند و به غنای تنوع فرهنگی کمک می‌کنند(Fabian, J. 1983).


منابع:

1_Fox, R. G. (2007). Anthropology of Literature: A Reader. John Wiley & Sons.
2_Wengrow, D., & Graeber, D. (2015). Art and imagination in early Egypt: The role of literature and writing in state formation. University of Chicago Press.
3_ Tedlock, B. (1999). The new anthropology of writing: Politics and poetics at the turn of the millennium. University of Chicago Press.
4_ Abu-Lughod, L. (1991). Writing women's worlds: Bedouin stories. University of California Press.
5_Briggs, C. L. (2005). Communicability, racial discourse, and disease. Annual Review of Anthropology, 34, 269-291.
6_Marcus, G. E., & Fischer, M. M. J. (1986). Anthropology as cultural critique: An experimental moment in the human sciences. University of Chicago Press.
7_ Fabian, J. (1983). Time and the other: How anthropology makes its object. Columbia University Press.

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ 21:31یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

مردم نگاری انتقادی

مسلم دهقانی

مردم نگاری انتقادی رویکردی در پژوهش های مردم نگاری است که به بررسی پویایی قدرت، نابرابری های اجتماعی و بی عدالتی ها در یک جامعه یا گروه خاص تمرکز دارد(Denzin, N. K., & Lincoln, Y. S. 2018). به دنبال کشف و به چالش کشیدن روایت‌ها و ساختارهای قدرت است(Lather, P. 1991).

ویژگی‌های مردم نگاری انتقادی شامل تمرکز بر عدالت اجتماعی، تعهد به صدا دادن به گروه‌های به حاشیه رانده شده(Fine, M., Weis, L., Weseen, S., & Wong, L. 2000)، و بر بازتاب و خودآگاهی در فرآیند پژوهش(Smith, L. T. 2012) است.

در مردم نگاری انتقادی، داده ها از راه مشاهده مشارکتی، مصاحبه، تجزیه و تحلیل اسناد، و سایر روش هایی که معمولاً در پژوهش های مردم نگاری سنتی استفاده می شود، جمع آوری می شود(Fetterman, D. M. 2010). پژوهشگران اغلب در گفتگوی انتقادی با شرکت کنندگان برای درک دیدگاه ها و تجربه های آنها شرکت می کنند(Spradley, J. P. 2016).

تجزیه و تحلیل داده ها در مردم نگاری انتقادی شامل تفسیر داده های جمع آوری شده از راه یک لنز انتقادی، زیر سوال بردن مفروضات اساسی و پویایی قدرت است(Creswell, J. W., & Poth, C. N. 2018). پژوهشگران ممکن است از نظریه انتقادی، نظریه فمینیستی، نظریه پسااستعماری یا سایر چارچوب های نظری برای تجزیه و تحلیل یافته های خود استفاده کنند(Kincheloe, J. L., & McLaren, P. 2000).

در یک نگاه کلی می توان گفت مردم_ نگاری انتقادی با هدف به چالش کشیدن ساختارهای قدرت موجود، حمایت از تغییرات اجتماعی، و ترویج جامعه عادلانه تر و فراگیر است(Carspecken, P. F. 1996).

منابع:

1_Denzin, N. K., & Lincoln, Y. S. (2018). The Sage handbook of qualitative research. Sage Publications.

2_Lather, P. (1991). Getting smart: Feminist research and pedagogy with/in the postmodern. Routledge.

3_ Fine, M., Weis, L., Weseen, S., & Wong, L. (2000). For whom? Qualitative research, representations, and social responsibilities. In N. K. Denzin & Y. S. Lincoln (Eds.), Handbook of qualitative research (2nd ed., pp. 107-132). Sage.

4_Smith, L. T. (2012). Decolonizing methodologies: Research and indigenous peoples. Zed Books.

5_Fetterman, D. M. (2010). Ethnography: Step by step. Sage Publications.

6_Spradley, J. P. (2016). Participant observation. Waveland Press.

7_ Creswell, J. W., & Poth, C. N. (2018). Qualitative inquiry and research design: Choosing among five approaches. Sage Publications.

8_Kincheloe, J. L., & McLaren, P. (2000). Rethinking critical theory and qualitative research. In N. K. Denzin & Y. S. Lincoln (Eds.), Handbook of qualitative research (2nd ed., pp. 279-313). Sage.

9_Carspecken, P. F. (1996). Critical ethnography in educational research: A theoretical and practical guide. Routledge

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ 21:30یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

متن مردم نگاری یک گزارش مکتوب است که یافته های پژوهش های مردم نگاری را ارائه می دهد که مطالعه جوامع و فرهنگ های انسانی از راه مشاهده و مشاهده مشارکتی و کار میدانی است. متون مردم نگاری می تواند شکل‌های مختلفی از جمله کتاب، مقاله، گزارش و پایان نامه داشته باشد. برخی از ویژگی های کلیدی متون مردم نگاری:

1. توصیف: متون مردم نگاری توصیف های مفصلی از فرهنگ، آداب و رسوم، باورها و عملکردهای جامعه مورد مطالعه ارائه می دهد. شامل اطلاعاتی در مورد ساختارهای اجتماعی، آیین ها، سنت ها و زندگی روزمره است.

2. تفسیر: متون مردم نگاری فراتر از توصیف صرف هستند تا تجزیه و تحلیل و تفسیر داده های جمع آوری شده در طول کار میدانی را ارائه دهند. پژوهشگران اغلب از چارچوب های نظری انسان شناسی یا سایر نظریه ها و روش های حوزه های علوم اجتماعی برای درک یافته های خود استفاده می کنند.

3. زمینه سازی: متون مردم نگاری مطالعه را در بافت اجتماعی، تاریخی و فرهنگی گسترده تر آن قرار می دهند. پژوهشگران اغلب درباره تأثیر جهانی شدن، استعمار یا سایر عوامل خارجی بر جامعه مورد مطالعه بحث می کنند.

4. بازتاب : متون مردم نگاری اغلب شامل تأملاتی در مورد موقعیت، سوگیری ها و تجربه های خود پژوهشگر در طول کار میدانی است. این به خوانندگان کمک می کند تا بفهمند که چگونه پیشینه پژوهشگر ممکن است بر تفاسیر آنها تأثیر گذاشته باشد.

5. نقل قول ها و حکایات: متون مردم نگاری اغلب شامل نقل قول هایی از مصاحبه با اعضای جامعه، و نیز حکایت ها و داستان هایی است که نکات کلیدی را نشان می دهد. این روایت های شخصی به متن عمق و غنا می بخشد.

از نظر شیوه نگارش، متون مردم نگاری معمولاً در قالب توصیفی و روایی نوشته می شوند. پژوهشگران از زبان زنده استفاده می کنند تا فرهنگی را که مطالعه می کنند برای خوانندگان زنده کنند. که ممکن است شامل عکس ها، نقشه ها و سایر وسایل کمکی تصویری برای بهبود متن باشند. علاوه بر این، متون مردم نگاری اغلب شامل استنادهایی به پژوهش هاس قبلی و ادبیات نظری برای حمایت از استدلال ها و تفاسیر آنها می شود.

به طور کلی، نوشتن یک متن مردم نگاری شامل ترکیب داده های تجربی با بینش های تحلیلی برای ایجاد یک گزارش قانع کننده و آموزنده از یک فرهنگ یا جامعه یا گروه وقشر اجتماعی بطور خاص است.

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ 21:28یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

عبور از کفش های خیس

از راه شن وماسه

چرخشِ آرامِ شقایق ها

زمزمه ی صلحِ اقیانوسِ

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ 17:3یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

Design By :Farzane