چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ
قسم می خورم به آیه ی دوستی
که نبض جهان
در چشم های توست
وقتی
شب
از چشم های تو بیدار
می شود...
پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۷
14:9یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |
می دانم
زمین
درگردش مدام خویش
درسینه ستبر خاک
وقتی زیر بار
سایه های پریده رنگ
وارواح پلاسیده مان
از تمامی واژ ه ها تهی می شویم
اجساد گندیده مان را
اندک اندک
می بلعد
وخورشید باهمه مهربانی بی دریغش
همه چیزی را:
سایه ها
ارواح پلاسیده
واژ ه ها
صبح وپسین
و زمین ولحظه ها
ونفس ها را
خواهد خورد
می دانم
همه چیز ی خواهد سوخت
در حرارتی جاودان
همچون حرارت نفس ها وگونه هات
بهنگام نوازش دستهای دوست
وتلآ لو اشک در
چشم های بی پناه تو...
دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۷
16:56یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |
می دونم
بالاخره یه روزی
میاندازم دور
خودم رو
وبعد
سیفون رو میکشم
مث سیبی که رسیده
واونقدر رسیده
که گندیده
وغریق خاک میشم
غریق گرداب کهکشان...
شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۷
1:10یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |
مرگ تو نفسهای ِ من وتوست
بیاباهاش
خوش باشیم
زندگیش کنیم
مثل دخترِ مبهمِ پشت نرده ها
یا طرح ِ اندامش پشت شیشه هایِ مات
بیاباهاش
خوش باشیم
زندگیش کنیم
مثل دخترِ مبهمِ پشت نرده ها
یا طرح ِ اندامش پشت شیشه هایِ مات
دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۷
0:57یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |
ما مردگانِ پاره وقت
اجسادِ خویش را
غرقِ نورورنگ می کنیم
در مقابل آینه ها
آینه یِ
اتاق
چشمان ِ دوست
آب های زمین,
از صبح تا پسین
و درتلاطمِ بودن
گرسنگی هایِ مدامِ خویش
رنجهای درون را
فریاد می کشیم
وشب
در زخم هایِ کهنه وناسورِ خویش
فرو میرویم
اجسادِ خویش را
غرقِ نورورنگ می کنیم
در مقابل آینه ها
آینه یِ
اتاق
چشمان ِ دوست
آب های زمین,
از صبح تا پسین
و درتلاطمِ بودن
گرسنگی هایِ مدامِ خویش
رنجهای درون را
فریاد می کشیم
وشب
در زخم هایِ کهنه وناسورِ خویش
فرو میرویم
بقیه اش باتو
دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۷
0:42یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |
Design By :Farzane |