چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ
ناف ِما را ، قابله های فرتوت
بر زمین های بایر بریده بودند!
وقتی آسمان ، خالی و گنگ ، در درخشش بیهوده ی خورشید
رنگ می باخت
بر زمین های بایر بریده بودند!
وقتی آسمان ، خالی و گنگ ، در درخشش بیهوده ی خورشید
رنگ می باخت
تا تولدمان را گریه کنیم در تاریکنای شب،
و ما ، کلاف ناف های بریده مان را
گره خورده و خونین
به آزمایشگاه ِ نسل های بعد سپردیم!

و ما ، کلاف ناف های بریده مان را
گره خورده و خونین
به آزمایشگاه ِ نسل های بعد سپردیم!

جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۹۱
10:56یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |
Design By :Farzane |