چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ


از انتقاد واعتراض و آشوب تاسیاست چه فاصله ای است این روزها وچه روابطی این دو باهم دارند
آشوب , اعتراض, یا قیام؟
دکتر کردوانی( جامعه شناس) میگفت این نه جنبش که یک حرکت ِ اجتماعی است... ودیگری میگفت که این حرکتها یا خودسرند یا بی سر ومیان ِ این دو چه شکاف ِ  تلخ و بزرگی است
بی سر که باشی بالاخر ه بیجان میشوی ومتلاشی وبر زمین می افتی
ومتهم به هرچیزی ازسوی هرکسی 
خود سر که باشی  کم کم زبر بار لجاجت ها

فرسوده خواهی شد
وباز متهم خواهی شد
بی آنکه سخن ات ونیت ات خوب القا شود
بازهم چون بی سر بودن

قربانی تویی
ودراین گل آلود شدن

صدایت فقط یک صداست

یک جیغ ِ بلند وبنفش یا سبز وسرخ که هرکس در امواجش دست خواهد برد برای امیال ِ خویش
ودر این میان قربانی ِهمیشه ها
تویی...
که چون کرولالی به خیابان آمدی وعده ای  که از کنار تو گذشتند وعده ای دیگر از روی ِ تو
وانگارتنها تو رهزن خویش شده ای....
ما ره به کجا برده ایم؟
خرابات یا میکده؟
مسجد یا مدرسه؟

خانه یا خیابان؟
نه

گمانم

در خیابان از همان روزها که گاهی مادرمان دستمان را رها میکرد و گم میشدیم واز گمشدنش

دلهره وترس واشک می ریخیتیم
این بار نیز مادر مارا درخیابان رها کرد ه باشد....
وقتی سیاست به خیابان امد
خیابان بی اسم وبی صاحب شد
قرقگاه ِاین وآن شد
وما در این میان به حال خویش رهاشدیم
وگم....



سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶ 16:1یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

Design By :Farzane