چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ
1
هروروز
گنگ تر از دیروز
زیر این خورشیدِ همیشه...
دارم سقوط میکنم
در چاهی بی انتها
دل به سقوط می بندم
دل به اعماق
در گذر از تاریکی...
2
از روشنای ِ بیدریغ ِ خورشید نیز
کاری بر نمی آیید
واز آسمانِ خالی ِ بی انتها
تنها من واین دست ها
وقدم های ِ در راه مانده
شاید بر جهان بایستیم
وباز آغاز کنیم
بیافرینیم
آسمان وزمین را
ورنگ بپاشیم روشنای ِ خورشید را...
3
می ایستم
بر پهنه ی زمین
وفریاد میزنم
ای آسمان
ای خالیِ عمیق
فرا گیر مرا
با توهم ِ آبی ات
تا در تنفسِ مدام
خالی شوم از خویش
خالی تر از تو
یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
20:41یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |
Design By :Farzane |