چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ
مسئولان دستور می دهند و بیانیه ، ولی مسئولیت عواقب واثرات دستورها واقدامات خود را نمی پذیرند، وبه عهده نمی گیرند
مردم اعتراض می کنند وبه خیابان می آیند وشعار می دهند که( دشمن ما همین جاست دروغ میگن آمریکاست )وکشته می دهند اما همین مردم زمانی که به اشکال مختلف خود، خواسته وناخواسته در بی تعهدی ومسئولیت ناپذیری مسئولان با سکوتشان با بی تفاوتی شان با مشارکت نا آگاهانه شان در مناسبات مختلف با مسئولان در سطوح محتلف همکاری کرده اند نیز مسئولیت اشتباهات خود را
نمی پذیرند، وهمچون مسئولان فرافکنی میکنند، مسئولان ریشه مشکلات با یافتن مقصر یا به عهده دشمنان ملت وافراد خودسر ومنافق و سود جو ونفوذ ی می اندازند
ومردم نیز در خیابان حاکمیت را مقصر می دانند ودولتها را.
اما براستی چرا هر دوسوی این معادله ی مجهول مردم وحاکمیت
همواره بدنبال مقصر یابی ودشمن یابی برای ریشه مشکلات خود هستند؟
چرا نیاموخته ایم که به خود به فرهنگ وکنش اجتماعی خود وبه افکار و گفتار ورفتار خود ، خرد ورزانه شک کنیم ، وسهم خود را از خرد ترین سطح یعنی فرد وخانواده تا کلانترین سطح یعنی حاکمیت ونهادهایش در گسترش و حاد شدن مشکلات در نظر بگیریم؟
چرا مدام به دنبال دوقطبی کردن مسائل هستیم و پرهیز می کنیم از نگاهی خاکستری وبیطرف وعقلایی به مسایل؟
چرا با خویشتن فرهنگی مان سر راستی نداریم؟
اینهمه دشمن پنداری طرف مقابل از کجا می آید؟
اینهمه گریز از دیدن واضح خویش ودرون خویش از کجا می آید؟
علت ودلیل وعامل آن چیست ؟ وباید در کجا جستجویش کرد؟
در نوشته های انقلابیون و روشنفکرانی چون جلال آل احمد وبهرنگی و شریعتی ومطهری و...
زمانی از بازگشت به خویشتن سخن میرفت اما تبدیل به کنش ومنشی اجتماعی در بعدی انتقادی وخرد ورزانه نشد
وباز استبداد رای ودشمن پنداری طرف مقابل در جامعه این بار در عرصه دین وعلم وسیاست
رخ نمود....
وحال شاهد فروپاشی سرمایه های مختلف اجتماعی هستیم وزوال نخبگان وروشنفکران جامعه
از بی اعتمادی نهادی گرفته تا ...
Design By :Farzane |