چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ
میدونی آدمی زاد وقتی بدنیا میاد در معرض هستی، دیگری وزبان به مثابه ارتباط با دیگری وآنها قرار میگیره ودر کنش و واکنش با اونهاست که کم وکیف وجودی خودش رو ارتباط وزبان وهستی رو معنا میکنه
ما وقتی تو اتاق خودمون یا در اعماق جنگل یا بیابان هستیم و میخواهیم تنها باشیم یا در میان جمع هستیم وحس تنهایی میکنیم یا حتا ...
حتا در اوج ترک همه چیز وهمه کس وحتا حس بی کسی کردن، باز این زبان بعنوان یک قرارداد مشترک هست که داره ابعاد و وجوهات وپارادوکس تنهایی رو حتا در ارتباط آدم باخودش معنا میکنه وتفسیر میکنه وبه به تعبیر ی ما زندانی زبان هستیم در تنهایی خویش حتا
این هم از بعد علمی هست وادراک شخصی
اما مشکل زمانی پیش میاد که من در درون خودم نیز یک ورطه هولناک می بینم حس میکنم
در ارتباط با خودم نیز بیشتر اوقات
اگر از منظر روانشناسی وروانشناسی اجتماعی باشه بعنوان یک معضل تلقی میشه که قرارد داد علمی مشترک هست
ولی وقتی با فکر وحسی پارادوکسیکال دوستش دارم وتداومش میدم ونسبت بهش آگاهی پیدا میکنم این ورطه هولناک بین من ودیگران ودر درون خودم نیز...
تنهایی از عصری به عصری، از جامعه وفرهنگی به جامعه وفرهنگی دیگر، حتا بین دو عضو یک خانواده با توجه به فرایند تربیت ورشد شناختی شون ، هم تفاوت داره ومعنا پیدا میکنه
هرچند که تنهایی یک واژه ومفهوم مشترک جهانی وانتزاعی هم هست
اما عاملیت خود آدمی ونیز ساختار فرهنگ وجامعه وحتا جنسیت نیز در معنا دهی واحساسش نقش دارن به میزانهای متفاوتی
ما حتا وقتی در خلسه عارفانه وپرستش خدا بسر میبریم
با زبان ودین مشترک نیز با یک وجود ودیگری بزرگ وفراگیر مواجهیم در هاله ای از قدسیت
که در خلال رشد وشناخت در معرضش قرار گرفته ایم با تعاملات ومناسبات وعادات ومناسک ها، دیگری ودیگران وجامعه وفرهنگ وزبان دخیل واسطه اند در فرایند ارتباط من با خدا
ومعنا دهی به خدا وارتباط من با خدا وارتباط با جامعه ودیگری دریک فهم مشترک دینی وفرهنگی
ودر رفع یا بروز کم وکیف تنهایی من در امر قدسی
حتا وقتی یک قوم یا ملت وپیروان یک آیین فکر میکنند بی پناه وتنها گذاشته شدن نیز باچنین فرایندی مواجهیم
| Design By :Farzane |
