چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ
هجوم می آورد
هر صبح
از پنجره
ومن
کنار می کشم
و مچاله می شوم در رخت خواب
بگذار برود
رد شود از من
بی صدا، بی هیاهو، بی دردسر...
شبیه هیچ چيز نیست
حتا کاغذ وقلم
که راحت دست می گیریمشان و
می نویسم وپاره می کنم
نابود که شدند
تنها من بدانم وحافظه ای که پس میزند
ومی برد ازیاد
وآنجا فاسد نمی شود هیچ جیز .
مثل یخچال
مثل ظرف
مثل زمین
مثل دل آدم ها،
بهتر است
کنار بروم
از مسیر قلم وکاغذ
واژه های بی هنگام
از مسیر راه آدمیان
از هجوم بی هنگام
زندگی
دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۰
18:50یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |
Design By :Farzane |