چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ

روزگاری احمد شاملو

نوشته بود

نان پختن

نان شکستن

نان قسمت کردن

نان بودن

از تاریخ سرایش این شعر تا کنون دیر چندی گذشته است وجامعه وسپهر سیاسی ما فرایند های مختلفی را پشت سر گذاشته تا این روزها سیاست به دین مردم که هیچ به نان مردم نیز آلوده شده است ، کشاورزی که توان تولید گندم را ندارد ، نانوایی که توان پخت نان را ندارد و مردمی که امکان و توان خریدی برای تهیه وتقسیم نان را نیز نمی یابند و درنتیجه :

تمایل واراده ای برای ( نان بودن ) رانیز نداشته وادارند

باری شاعران همیشه سخن از نان وتقسیم نان ونان بودن می‌زنند ودعوت کننده وتذکر دهنده اند برای مخاطبان ومردم

وحاکمانی که سخن از عدالت می گویند و عدالتشان ، نان را به بهای خون و فریاد های گرسنگان وفرودستان ، در غبار اقتدار

گم می کند ...

ودر این میانه این حکمت نان بودن است که امید وروزنه ایست در کور سوی تاریکنای این شب واین( خفتگان چند) که (غمشان خواب در چشم ترم می شکند) ودلخوش به اینکه

آری

( نان) را

از هر طرف که بنویسی

( نان) است

بلکه بتوانیم در صداقت نان وراستی خویشتن خویش ، نان بودن را دست به دست هم فریاد کنیم بر حاکمان جابر و جائر که تلبیس ابلیس به نام خدا کرده اند

مطالب در پرانتز از اشعار نیما یوشیج وقیصر امین پور استفاده شده است

یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ 15:57یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

Design By :Farzane