چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ

متفاوت بودن با دیگری بودن ، متفاوت تلقی شدن با دیگری تلقی شدن چه تفاوتها و مشترکاتی داره؟ در عرصه فرهنگ واجتماع چه نمودها ونشانه ها ونماد های کلامی و رفتاری واقتصادی وسیاسی پیدا وپنهانی داره؟

هر کدام از آن دومفهوم در عرصه اجتماعی در عرصه های کلان و میانه وخرد چه اثراتی در حوزه های اجتماعی وفرهنگی، اقتصادی وسیاسی داره؟ آن خم در جامعه ی ایران که تکقر وتنوع قومی و دینی ومذهبی وزبانی و اقلیمی و بصورت کمرنگ شده اقتصادی ( ومعیشتی ) داره.

دیگری تلقی کردن یک فرد یا یک گروه یا قوم یا میروان یک اندیشه( مذهب ویا ایدئولوژی) یک سویه ی غیریت ساز داره که منجر به جدا سازی و گاه تبعیض وتمایز میشه

اما متفاوت بودن مفهومی هست که شما طرف مقابل را نه در روبرو وجدا ی از تو بعنوان غیر بلکه در کنار تو و از خودِ تو میدانی که فقط تفاوت هایی با تو دارد

در دیگری تلقی کردن به دنبال جدا کردن و ایجاد فاصله می روند

ولی در متفاوت تلقی کردنِ هرکس وهرگروه و اقلیتی غیر از خود به دنبال درک مشابهاتها و تفاوت هستند ضمن همکاری در تشابهات ولی به متفاوت بودن نیز احترام گذاشته و تلاش در همگامی وهمراهی میکنند

چنانچه در داستان موسی وشبان ( که این روزها از کتب درسی حذف شده) خداوند به موسی (ع) خطاب می کند:

تو برای وصل کردن آمدی

نی برای فصل کردن آمدی

تا توانی پا منه اندر فراق

ابغض الاشیاء عندی الطلاق

هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام

هر کسی را اصطلاحی داده‌ام

در حق او مدح و در حق تو ذم

در حق او شهد و در حق تو سم

ما بری از پاک و ناپاکی همه

از گرانجانی و چالاکی همه

من نکردم امر تا سودی کنم

بلک تا بر بندگان جودی کنم

هندوان را اصطلاح هند مدح

سندیان را اصطلاح سند مدح

من نگردم پاک از تسبیحشان

پاک هم ایشان شوند و درفشان

ما زبان را ننگریم و قال را

ما روان را بنگریم و حال را

ناظر قلبیم اگر خاشع بود

گرچه گفت لفظ ناخاضع رود

زانک دل جوهر بود گفتن عرض

پس طفیل آمد عرض جوهر غرض

چند ازین الفاظ و اضمار و مجاز

سوز خواهم سوز با آن سوز ساز

آتشی از عشق در جان بر فروز

سر بسر فکر و عبارت را بسوز

موسیا آداب‌دانان دیگرند

سوخته جان و روانان دیگرند

عاشقان را هر نفس سوزیدنیست

بر ده ویران خراج و عشر نیست

گر خطا گوید ورا خاطی مگو

گر بود پر خون شهید او را مشو

خون شهیدان را ز آب اولی ترست

این خطا از صد صواب اولی ترست

در درون کعبه رسم قبله نیست

چه غم از غواص را پاچیله نیست

تو ز سرمستان قلاوزی مجو

جامه‌چاکان را چه فرمایی رفو

ملت عشق از همه دینها جداست

عاشقان را ملت و مذهب خداست

لعل را گر مهر نبود باک نیست

عشق در دریای غم غمناک نیست

جمعه ۲۹ مهر ۱۴۰۱ 10:51یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

Design By :Farzane