چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ

 

 ...ودر انفجار ثانیه ها

بیدارخواب     همیشه ام

سپری شده

فرتوت

خسته

چروکیده

چرکتاب

آویزان در گوی خیس چشمانت

همیشه،

گریستن براین

 تصویر خط خطی

محال

نیست

مي دانم

دیگر

نه

 پاک کن ها

نه روتوش این تصویر

نه موادشوینده

نه آب

 حتا...

که تنها اشک شوری شاید

فروشویدم

در کسری از انفجار ثانیه

قبل از انفجار

بگذار خیس شود

این بمب

بخدا من بن لادن نیستم

مسلمان هم

اینجا هم نیویورک نیست

بستنی های دوقلو را

نخورده ام

تهران هم  با همه سیاهی هاش

شسته میشود گاهی

 میخواهم شسته شوم

چون کودکی

درملکوت زمین

وقول میدهم درنگاهت

رنگ سبز هم

نگيرم

جلویت هم...

حرف سیاسی

نمی  زنم

وآههای عاشقانه

نمی کشم

سیب  را به یزید میدهم

وآب را...

وگندم ونفتکش هاراهم

به شیطان وگرسنگان آفریقا

وانگور را به میمون ها

تا همیشه مست شوندبربلندای درختان

فقط بگذار

بی      دار      شوم

ودوباره( برلب جوی بنشین)ام و...

 وتصوير ( آدم) ي را كه بودم

ببينم دوباره... 

قول ميدهم

قول...

 

دوشنبه ۶ تیر ۱۳۹۰ 20:17یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |

Design By :Farzane