چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ
برعکس بوده
همیشه
عکس
هام
مثل آیینه،
دیدنم،
مثل حرفهای دیگران
ومن
كه
كه
گنگ مانده ام
مثل حرفهای لال
که اشاره هم نداشت
دریادهای دیگران،
درخاطرات
مادرم
از روز ومحل
تولدم
یا
شناسنامه ام،
شاید اتفاقی بودم
که هنوز نیفتاده
در زندگی
ولی هرروز بزرگترمیشوم
ومی افتادم
در عکسها
یادها
و
خاطرات
مادر ی
که مرده بود،
وشناسنامه ام
همیشه برعکس میشوم...

چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۱
9:35یک آدم سابق(مســلم دهقانی)|
Design By :Farzane |