چــــرک نویسی های یک آدم سابقــ
پیر میشوم
میان دستهایی که از کودکی
به ارث برده ای
که سالهاست گمشده در تو
و ذره ذره در من
رسوب می کند
و تجزیه میشوم
در هرم نفس هات
هرشب
تا برگردم به ریشه های خاک
و آنقدر
در زهدان زمین بچرخم
تا از من
تنها
بقایای تو بماند
برای کاشفان عصر های بعد
و تاریخ،
در پایان ادوار همیشگی اش
باکشف بقایای من ،تنها ترا داشته باشد
برای شروع روز بعد...
جمعه ۵ آبان ۱۳۹۱
20:13یک آدم سابق(مســلم دهقانی)| |
Design By :Farzane |